English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7131 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fuel supply line U لوله سوخت رسانی
flexible fuel tubing U لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
utilidor U لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
designation system U سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
automatic return U سیستم عودت خودکار وسایل
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
lines U لوله منفردی در سیستم سیالات
line U لوله منفردی در سیستم سیالات
freshwater system U سیستم لوله کشی اب شیرین
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
integrated U ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
sockets U بست لوله دوراهی لوله
buffer U مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
reactionpropulsion U سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
fuel injection U سوخت رسانی
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
feed pump U پمپ سوخت رسانی
fuel supply pump U پمپ سوخت رسانی
chooser U امکانی در سیستم عامل Apple Macintosh که در آن کابر میتواند نوع چاپگر ها شبکه و سایر وسایل جانبی متصل را انتخاب کند
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
well-behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
means U وسایل
assets U وسایل
furniture U وسایل
media U وسایل
plants U وسایل
plant U وسایل
accouterment U وسایل
facilities U وسایل
tentage U وسایل چادر
mess kit U وسایل غذاخوری
layout U ترتیب وسایل
mess gear U وسایل غذاخوری
captured material U وسایل اغتنامی
tentage U وسایل چادرها
loading facilities U وسایل بارگیری
tentage U وسایل چادرزنی
test equipment U وسایل ازمایش
tools of research U وسایل تحقیقات
layouts U ترتیب وسایل
means of production U وسایل تولید
sonic equipment U وسایل اوازی
utensils U وسایل اسباب
furtherance U تهیه وسایل
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
accessory equipment U وسایل یدکی
push botton U وسایل خودکار
auxiliary equipment U وسایل یدکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
war material U وسایل جنگی
scuba diver U غواص با وسایل
bedding U وسایل خواب
rigging warrant U فهرست وسایل
artificial suporters U وسایل محافظتی
installs U از کارانداختن وسایل
installing U از کارانداختن وسایل
cable accessory U وسایل کابل
utensil U وسایل اسباب
salvage U وسایل اسقاطی
salvaged U وسایل اسقاطی
salvages U وسایل اسقاطی
salvaging U وسایل اسقاطی
sundry items U وسایل متفرقه
install U از کارانداختن وسایل
sonic equipment U وسایل اوایی
artificial aids U وسایل کمکی
subsistence U وسایل زیست
scuba diving U غواصی با وسایل
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
dust collection equipment U وسایل گردگیری
fabricator U سازنده وسایل
attachment U وسایل وابسته
cryptodevice U وسایل رمز
cryptomaterial U وسایل رمز
erosion U فرسایش وسایل
means U استطاعت وسایل
fitment U وسایل نصب
communication channels U وسایل ارتباطی
mnemonics U وسایل یادیار
fitments U وسایل نصب
utility U وسایل رفاهی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
essential elements U وسایل ضروری
Home appliances U وسایل خانگی
building plant U وسایل ساختمان
rack U قفسه مهمات و وسایل
authentication equipment U وسایل تعیین معرف
racked U قفسه مهمات و وسایل
racks U قفسه مهمات و وسایل
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
process U و وسایل کنترل و پشتیبانی
wracked U قفسه مهمات و وسایل
caddie U حامل وسایل بازیگر
splint U وسایل شکسته بندی
wracks U قفسه مهمات و وسایل
attachment plug U دوشاخه وسایل برقی
processes U و وسایل کنترل و پشتیبانی
authentication equipment U وسایل تعیین نشانی
caddied U حامل وسایل بازیگر
caddying U حامل وسایل بازیگر
caddies U حامل وسایل بازیگر
apparatus U اسباب و وسایل ژیمناستیک
incoming traffic U جاده وسایل که می آیند
deck load U وسایل روی پل کشتی
salvage group U گروه بازیابی وسایل
sail locker U انبار وسایل ملوانی
athletic suporters U وسایل محافظتی ورزشکار
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
stockage U وسایل موجودی در انبار
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
drawing instrument U وسایل نقشه کشی
drawing instrument U وسایل رسم فنی
accommodation U منزل وسایل راحتی
tackle U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackled U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
accommodations U منزل وسایل راحتی
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
tackles U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
aids to navigation U وسایل کمک ناوبری
plug U ورودی که به وسایل مختلف
two pin plug U دو شاخه وسایل برقی
utensil plug U دو شاخه وسایل برقی
servicae life U عمر خدمتی وسایل
characteristics U مشخصات ومختصات وسایل
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
communication U مراوده وسایل ارتباطی
unaccommodated U بدون وسایل راحتی
aid U کمک وسایل کمکی
aided U کمک وسایل کمکی
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
aiding U کمک وسایل کمکی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
1filter-based devices
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com